
رخش
تاریخ تولید : ۱۳۸۹ • Category: داستان, گروه سنی هTagged as: محمد شریعتی
کم کم خاطره ها جان می گیرند و چیزهای زیادی را به یاد می آورم. صدای پای اسبها توی سرم است. افتاده ایم توی علف زارها و بیشه ها. زده ایم به گله ی آهوها. بوی آب و علف هوا را پر کرده است...