
قصه درخت هلو
تاریخ تولید : ۱۳۵۰ • Category: فیلم کوتاهTagged as: حسن تهرانی
اين فيلم كه ريشه اي در فولكوري آذربايجان دارد. بر اساس داستاني به همين نام نوشته صمد بهرنگي ساخته شده است و اين اصل را بيان مي كند كه "هر كس كه مي كارد بايد بد رود."
اين فيلم كه ريشه اي در فولكوري آذربايجان دارد. بر اساس داستاني به همين نام نوشته صمد بهرنگي ساخته شده است و اين اصل را بيان مي كند كه "هر كس كه مي كارد بايد بد رود."
پسرك با پدربزرگ و مادرش زندگي مي كند. يك روز پدر بزرگ پرنده اي به نام بدبده را در قفسي به خانه مي آورد و به پسر مي سپارد. تا پيش از اين. پسر در بي خيالي و بي خبري زندگي مي كند و هزاران كلاغ زشت تجاوزگر را نمي بيند. اما بدبده با ديدن هر نادرستي از كلاغها. بانگ سر مي دهد "بد. بده!" و بدين گونه چشم پسرك را بر نادرستي و بدكاري مي گشايد. از اين رو بدبده آماج حمله هاي كينه توزانه كلاغها قرار مي گيرد و عليرغم دفاع پسر. كلاغها بدبده را زخمي و خون آلود مي کند.
داستان عمو سبيلو. چگونگي پيدايش رابطه عاطفي ميان پيرمردي كه سالهاست در پيله تنهايي خود ملول مانده است با بچه هايي كه بنا به طبيعت خود شاد هستند. پيرمرد در اتاقي مشرف به محوطه اي سنگلاخ كه بچه ها قسمتي از آن را ميدان فوتبال كرده اند. زندگي مي كنند و هياهوي بچه ها آرامش پيرمرد را بر هم زده است. تا اينكه يك روز توپ بچه ها به شيشه اتاق پيرمرد اصابت كرده و شيشه را مي شكند...
كودكي نان در بغل. بازي كنان به خانه برمي گردد. سگي ولگرد بر سر راه او جلوي خانه اش نشسته است. كودك از سگ مي ترسد و مدتي در انتظار ياري رهگذران مي ماند. اما انتظارش بي فايده است. سرانجام با دادن تكه ناني به سگ با او دوست مي شود.