كتاب حاضر داستان زندگي است كه در كوچه‌ها مي‌گذرد و بر سادگي‌ها، دوستي‌ها، گرمي‌ها، قهرها، آشتي‌ها، شيطنت‌ها و شادي‌ها لبخند مي‌زند، و گاه بر آن همه پاكي و صميمیت و شور و تواني كه در گيرودار به دست آوردن چند لقمه نان براي شكم‌هاي گرسنه و بي‌پشتوانه بيهوده تباه مي‌شود، با حسرت و دريغ افسوس مي‌خورد.
نقلي شاد و شيطون، از خونه اومد بيرون، بدون هيچ بهونه، راه افتاده از خونه، مادربزرگ مي‌دونه، داره مي‌ره به جنگل، جنگل سرد و وحشي، نقلي شاد و شيطون، نكنه يه‌وقت شكار شي! داستان «نقلي و مادربزرگ» بازگويي تازه‌اي است از يك داستان قديمي و به گونه نمايش نامه عروسكي.
حسرت داشتن فرزند به دل پيرزن مانده بود. اما پس از چهل صبح كه آفتاب نزده همه‌جا را آب و جارو كرد، بالاخره صداي فرزندش را شنيد كه از توبره نخودها بيرون پريد. اين نخودي ريزه ميزه بود اما مثل فلفل تند و تيز بود. هيچ‌كس باور نمي‌كرد ولي بالاخره همه فهميدند آن كسي كه مي‌تواند غول سرما را شكست دهد همين نخودي كوچولوست.
بازي‌هاي نمايشي اين مجموعه تلفيقي از «بازي، شعر، نمايش» هستند كه با الهام از ترانه‌هاي موجود در ادبيات عاميانه و با موضوع طبیعت سروده شده‌اند . كودكان با آثاري از اين دست احساس نزديكي بيشتري مي‌كنند و اين آثار آنها را در سرگرم شدن و يادگيري بهتر و بيشتر ياري مي‌كند.
...آن جويبار كوچك، با خنده و ترانه، مي‌رفت شادمانه، شاد از بهار مي‌رفت، با پشتكار مي‌رفت... از كوه و دشت و صحرا، از صخره‌ها گذر كرد، اين سرنوشت او بود، رفتن سرشت او بود، چون روز و شب روان شد، كوشيد و پر توان شد، آن جويبار كوچك، يك رود پرتوان شد. كتاب حاضر نمايش نامه‌اي است ويژه كودكان و نوجوانان كه بر اساس شعر «چشمه و سنگ» اثر زنده ياد محمدتقي بهار تنظيم شده است.
صبح زود، مرد كوتوله خانه جنگلبان را پيدا مي‌كند و از او اجازه مي‌خواهد تا در جنگل خانه‌اي براي خود بسازد. اما جنگلبان به او چنين اجازه‌اي نمي‌دهد، زيرا كوتوله عادت داشت كه گاه و بيگاه فرياد بزند. كوتوله از جنگل نمي‌رود بلكه برعكس، با فريادهاي خود همه حيوانات جنگل را آزار مي‌دهد. سرانجام، جنگلبان با فكر و تدبير خود راهي براي پايان دادن به فريادهاي مرد كوتوله پيدا مي‌كند. كتاب حاضر مجموعه‌اي است از نمايشنامه فوق و چند نمايشنامه جالب ديگر.
بچه ها معمولاً نمايشنامه هاي عروسکي را دوست دارند و از ديدن آنها استقبال مي کنند. بعضي از بچه ها با توجه به علاقه اي که به کارهاي نمايشي دارند وقتي متن يک نمايشنامه را در اختيار داشته باشند، هم از چارچوب داستاني آن دقيقاً آگاه مي شوند و هم مي توانند دستمايه اي براي اجراي آن در مدارس يا به هنگام بعضي مناسبتها در خانواده ها داشته باشند. بعضي از بچه ها نيز از طريق همين کتابها ممکن است به هنر نمايشنامه نويسي علاقه مند شوند. اين نمايش، اولين بار در سال ١٣٧٣ به صورت اجراي عروسکي در مرکز تئاتر کانون به روي صحنه رفته است.
نمايش کودکان ونوجوانان به شيوة امروزي اش در مسيري ناپيوسته و به صورت حرکتهايي مقطعي در حدود هشتاد سال است که پا به عرصه گذاشته است. بعد از پيروزي انقلاب و بويژه پس از سال ١٣٦٠ ، تئاتر کودکان ونوجوانان با کميت کم نظير از لحاظ اجراي نمايش، چاپ نمايشنامه، آموزش، نقد و برگزاري جشنواره ادامه يافته است. هدف اين کتاب ثبت تاريخي فعاليتهاي انجام گرفته در زمينه تئاتر کودک در کانون پرورش فکري کودکان ونوجوانان و در محدوده زماني دو دهة بعد از انقلاب اسلامي است. نمايشها به صورت راهنماي الفبايي و با صحنه هايي رنگي از هر کدام و به همراه ذکر مختصري از کارگردان هاي آنها ارائه شده است.
گنجشكك اشي مشي از دسته گنجشكها جدا مي شود و به تنهايي در صحرا مي گردد و با خوشحالي آواز مي خواند. يك بار خاتونها را مي بيند و از آنها آب و نان مي گيرد. آب را به صحرا مي دهد و ... . اين كتاب نمايشنامه كوتاه و زيبايي است كه پايان آن بسيار متفاوت از آن است كه تا به حال از گنجشكك اشي مشي شنيده ايد.
"بادبانها را بكشيد" نمايشنامه پسركي است كه از درس و دانش گريزان است و از نصيحت و معلم و روانكاو و ... متنفر. اما به دست قبيله اي عجيب گرفتار مي شود و در حالي كه آنها به فكر جوشاندن و خوردن او هستند، قدر علم و دانش را مي فهمد. سرانجام ... .
برای تهیه تولیدات کانون ، با مرکز فروش و اشتراک کانون تماس بگیرید.
نشانی : تهران - خیابان حجاب - مرکز آفرینش های کانون - واحد فروش و اشتراک
تلفن : ۸۸۹۷۱۳۹۶
