خانواده آقای چرخشی
• ۱۳۸۳ • داستان, گروه سنی ج, گروه سنی د


خلاصه کتاب :
موهای بابام آنقدر ریخت و ریخت تا فقط یک تار مو روی سرش باقی ماند. معالجات مامان و توصیه های دکترهای پوست و مو و عطار محله هم به جایی نرسید و در یک بعد از ظهر فراموش نشدنی تند بادی شوم آخرین تار موی کله بابام را ریشه کن کرد و بر زمین افکند. از آن پس خارش کله بابام شروع شد و او هم کله اش را آنقدر می خاراند که مثل لبو سرخ می شد. اما عجیب این بود که هر وقت کله بابام می خارید فکر بکری به ذهنش می رسید و سعی می کرد فکرش را هم عملی کند. از اینجا بود که زندگی ما با افکار تازه بابام پر از ماجراهای تلخ و شیرین شد تا اینکه یک روز بابام تصمیم گرفت روی سرش مو بکارد.
نام کتاب :
خانواده آقای چرخشی
موضوع :
داستان
گروه سنی :
ج، د
نویسنده :
طاهره ایبد
تصویرگر:
علی نامور
قیمت :
٧٠٠٠ ریال
قطع کتاب :
٢٢×١٦ سانتی متر
تاریخ چاپ اول :
١٣٨٣
شمارگان چاپ :
٥٠٠٠ نسخه
تعداد صفحات :
١١٢ صفحه
شماره شابک :
۹ – ۸۷۷ – ۴۳۲ – ۹۶۴
شماره دیوئی :
خ ۹۵۶ الف ۳ / ۶۲ فا ۸