آن دورها، در حاشیه كویری سوخته در آتش آفتاب ‏و شن داغ، تربت جام سرزمین موسیقی دوتار، عشق ‏در شباب دو نوجوان شكل می‌گیرد. برای رسیدن به ‏پیوندشان، یكی باید در راهی پرخطر موانع را ‏درهم شكند كه او مردانه قد علم می‌كند. مگر نه ‏این كه عشق قصه خطر است؟‏

داستاني درباره بچه هاي جنوب ايران، مسجد سليمان، شهر لوله هاي نفت، سرزميني که براي اولين بار در خاور ميانه، چاه نفت در آن حفر شد.
بچه هاي نفت، تلاش خانواده اي را براي تامين معاش در غياب پدر خانواده به نمايش مي گذارد. پسر ١١ ساله خانواده در برابر ظلمي که خانواده و خواهرش را تهديد مي کند، ايستادگي مي کند.

پسر بزرگ خانواده که يازده سال بيشتر ندارد، در غياب پدر مي کوشد در تامين خانواده سهيم باشد، اما از درس عقب مي افتد و با قهر مادر مواجه مي شود

اين فيلم درباره مراسم عزاداري سنتي و مذهبي امام حسين(ع) در شهر گناباد (شهر كوچكي در جنوب شرقي ايران) مي باشد

خمره آب مدرسه اي در حاشيه كوير مي شكند و بچه ها بدون آب مي مانند. تلاش معلم براي به دست آوردن خمره اي ديگر نتيجه نمي دهد. زني از اهالي روستا تصميم مي گيرد كه اين مشكل را حل كند... .

اين فيلم به زندگي آوارگان عراقي در مرز ايران به هنگام جنگ تحميلي مي پردازد

روزبه و محمد با ديدن قايق هاي حلبي بچه هاي محله در كنار مرداب، تصميم مي گيرند با قوطي كبريت براي خودشان قايق بسازند.

مادر به خريد رفته است و پسر بچه چهارساله اش اميرمحمد از برادر يك ساله در شرايطي مواظبت مي كند كه مي بايست مواظب غذاي در حال پخته شدن هم باشد. در قفل مي شود و احمد نمي تواند كليد را پيدا كند. همسايه و مادربزرگ اميرمحمد سعي مي كنند او را در پيداكردن كليد كمك كنند...

در يك دوره خاص از كودكي، حس استقلال طلبي و تلاش براي انجام كارها بدون كمك ديگران به وجود مي آيد. اين فيلم درباره اين دوران است

فيلمي مستند درباره شرايط فيلمسازي انيميشن عروسكي. اين فيلم نه تنها نگاهي فني به اين موضوع دارد بلكه با نگاهي شاعرانه به رابطه بين انيميشن عروسكي و حقيقت مي پردازد