Posts Tagged ‘افسانه شعبان نژاد’

دس و دس و دس، نخود و عدس(از مجموعه«بازی، شعر، نمایش»)

• تولید شده در سال ۱۳۸۹ • Category: شعر, گروه سنی ب, گروه سنی الف

بازی های نمایشی این مجموعه تلفیقی است از «بازی، شعر، نمایش» که با الهام از ترانه های موجود در ادبیات عامیانه سروده شده اند و همگی به نوعی با طبیعت در ارتباط اند.




چشم های زمستانی

• تولید شده در سال ۱۳۸۸ • Category: شعر, گروه سنی ه, گروه سنی د

مجموعه شعر چشم های زمستانی کتابی است که با موضوع زمستان و طبیعت و زندگی پیرامون این فصل از نگاه سراینده به زبان انگلیسی ارائه شده است.




روزی روزگاری(ویژه نابینایان)

• تولید شده در سال ۱۳۸۷ • Category: داستان, گروه سنی د

مثنوی مولوی یکی از شاهکارهای گرانسنگ گنجینۀ زبان و ادب فارسی است که قرن هاست جویندگان راستین رستگاری و تشنگان دریای معرفت و حقیقت را راه نموده و سیراب ساخته است. خیزابه های خروشان این دریای معرفت چنان است که اکنون همه جویندگان و رهروان راه روشنایی و حقیقت را با هر زبانی شیفته خود ساخته و هر روز در جامۀ ترجمه ای نو و به زبانی دیگر رهنمای گروه بسیاری از انسان ها می گردد. کتاب حاضر مجموعة چندین داستان کوتاه مثنوی است که هر یک از راهی به درون آدمی راه می‌برند و بر روشنایی و خرد او می‌افزایند.




بزغاله های ابری

• تولید شده در سال ۱۳۸۷ • Category: داستان, گروه سنی الف

یک ساعت گذشت، دو ساعت گذشت. بزی بزغاله بازی کرد و بازی کرد ولی یکدفعه به یاد بزی با و علفهای تازه، بزی ما و گلهای رنگارنگ افتاد و دلش برای آنها تنگ شد. ایستاد و به این طرف نگاه کرد، چیزی ندید، به آن طرف نگاه کرد، هیچی ندید، هرچه نگاه کرد و نگاه کرد خانه شان را هم ندید. بعد ترسید و مع مع گریه کرد گفت:«من گم شده ام، من گم شده ام.»




هاجستم و واجستم

• تولید شده در سال ۱۳۸۷ • Category: شعر, گروه سنی الف

دويدم و دويدم، به باغ گل رسيدم، روي درخت پريدم، به آسمون و ابرا، به صحرا و به دريا، هرجا رفتم برگشتم، بازم كنار بابا.




ترانه‌های خواب و خیال(ازمجموعۀ ترانه های خانه)

• تولید شده در سال ۱۳۸۷ • Category: شعر, گروه سنی الف

در خواب و خيال بچه‌ها، ستاره‌ها چيده ميشن، اَبرا به ‏شكل بابا در ميان و بارون ميشن، گرگه رو قلقلك ‏مي‌دن، خورشيد خانم مثل توپ مي‌ياد توي خيابون، بچه‌ها رو شاد مي‌كنه...‏ كتاب حاضر مجموعه شعري است از تني چند از شاعران ‏كودكان درباره خواب و خيال بچه‌ها و دنياي آنان در ‏خواب، همراه با تصاويري ساده و زيبا.‏




ارنگ ارنگ، بگو چه رنگ؟(بازی، شعر،نمایش)

• تولید شده در سال ۱۳۸۷ • Category: تولیدات ویژه, شعر, گروه سنی ب, گروه سنی الف

‏«بازي، شعر، نمايش» از فعاليت‌هاي مورد علاقه كودكان ‏است كه در تلفيق، چيزي فراتر از جمع ويژگي‌هاي تك‌تك ‏انواع را در بر خواهد داشت. اين ويژگي‌ به دليل ‏نزديك بودن به زندگي كودك كه تلفيقي طبيعي از هنر و ‏بازی است، زمينه‌هاي مناسبي را براي پرورش او فراهم ‏مي‌كند.‏ بازي‌هاي نمايشي اين مجموعه، تلفيقي است از بازي، شعر ‏و نمايش كه مربيان مي‌توانند آنها را با ابتكار خود و ‏كمك كودكان به اجرا درآورند و بدين گونه كودكان را ‏در يادگيري راحت‌تر ياري دهند.‏




روزی روزگاری

• تولید شده در سال ۱۳۸۶ • Category: داستان, گروه سنی د

مثنوی مولوی یکی از شاهکارهای گرانسنگ گنجینۀ زبان و ادب فارسی است که قرن هاست جویندگان راستین رستگاری و تشنگان دریای معرفت و حقیقت را راه نموده و سیراب ساخته است. خیزابه های خروشان این دریای معرفت چنان است که اکنون همه جویندگان و رهروان راه روشنایی و حقیقت را با هر زبانی شیفته خود ساخته و هر روز در جامۀ ترجمه ای نو و به زبانی دیگر رهنمای گروه بسیاری از انسان ها می گردد. کتاب حاضر مجموعة چندین داستان کوتاه مثنوی است که هر یک از راهی به درون آدمی راه می‌برند و بر روشنایی و خرد او می‌افزایند.




گنج و رنج

• تولید شده در سال ۱۳۸۶ • Category: داستان, گروه سنی د

مثنوی مولوی یکی از شاهکارهای گرانسنگ گنجینۀ زبان و ادب فارسی است که قرن هاست جویندگان راستین رستگاری و تشنگان دریای معرفت و حقیقت را راه نموده و سیراب ساخته است. خیزابه های خروشان این دریای معرفت چنان است که اکنون همۀ جویندگان و رهروان راه روشنایی و حقیقت را با هر زبانی شیفته خود ساخته و هر روز در جامۀ ترجمه ای نو و به زبانی دیگر رهنمای گروه بسیاری از انسان ها می گردد. آنچه بی‌رنج به دست آید به آسانی برباد رود، و آنچه در پی آن کوشش شایسته شود ماندگار و ثمربخش خواهد بود. داستان شیرین و آموزندۀ گنج و رنج هر دوسوی سکۀ زندگی را نشان می‌دهد.




پرنده گفت شاعرم

• تولید شده در سال ۱۳۸۶ • Category: شعر, گروه سنی ه, گروه سنی د

درخت ايستاده بود، پرنده‌اي رسيد و باز شد كلاف گفتگو، شاعري كه حرف‌هاي آن دو را شنيد، نشست و شعر بافت. پرنده گفت: آرزو. درخت گفت: بي‌كران، و هردو چشم‌انتظار يك نگاه مهربان.