باشوي كوچك همه اعضاي خانواده اش را در حمله هوايي از دست مي دهد و به طور تصادفي به روستايي در شمال کشور مي رود. در آنجا. همه چيز براي او غريب است. نايي زني كه شوهرش به جبهه رفته. باشو را در مزرعه اي مي يابد و او را پناه مي دهد. نايي او را به عنوان پسرش مي پذيرد و سعي مي كند كه او را با زندگي در روستا آشنا كند و... .
داستان دو پسر بچه، که يکي در جستجوي والدينش است و ديگري او را همراهي مي کند. به اين اميد که اين والدين موهوم شغل بهتري براي او پيدا خواهند کرد.
داستان عمو سبيلو. چگونگي پيدايش رابطه عاطفي ميان پيرمردي كه سالهاست در پيله تنهايي خود ملول مانده است با بچه هايي كه بنا به طبيعت خود شاد هستند. پيرمرد در اتاقي مشرف به محوطه اي سنگلاخ كه بچه ها قسمتي از آن را ميدان فوتبال كرده اند. زندگي مي كنند و هياهوي بچه ها آرامش پيرمرد را بر هم زده است. تا اينكه يك روز توپ بچه ها به شيشه اتاق پيرمرد اصابت كرده و شيشه را مي شكند...
برای تهیه تولیدات کانون ، با مرکز فروش و اشتراک کانون تماس بگیرید.
نشانی : تهران - خیابان حجاب - مرکز آفرینش های کانون - واحد فروش و اشتراک
تلفن : ۸۸۹۷۱۳۹۶
