Posts Tagged ‘مارکوس فیستر’

یک تپه… یک گودال…

• تولید شده در سال ۱۳۸۶ • Category: داستان, گروه سنی ب, گروه سنی ج

موشی و موشک که دو موش کوچک و کورند می‌خواهند بازی کنند، یک بازی عجیب. یکی از آنها می‌خواهد یک تپه یا کوه بسازد و دیگری می‌خواهد یک گودال بزرگ درست کند. اول با هم دعوایشان می‌شود ولی پس از آن می‌فهمند که هر دو می‌توانند به یکدیگر کمک کنند و آنچه را دوست دارند سریع‌تر بسازند. کتاب حاضر با نقاشی‌های قشنگ و گویا نشان می‌دهد که چقدر فکر کردن پیش از آغاز هر کاری خوب است و باعث همکاری‌ها و دوستی‌های بیشتر می‌شود.




موشی و جزیره اسرارآمیز

• تولید شده در سال ۱۳۸۲ • Category: داستان, گروه سنی ج, گروه سنی د

در جزيره اي سنگي و کوچک، پس از زمستاني سخت و طوفانهايي سنگين، گروه کوچکي از موشهاي صخره نشين از غارها بيرون مي آيند تا از گرماي آفتاب لذت ببرند. موشي هم به دنبال کشف تغييرات جديد در جزيره مي رود. او با کنجکاوي متوجه مي شود که مي توان از به هم پيوستن تکه چوبها يک کلک بزرک ساخت و براي کشف جاهاي تازه بر روي دريا سفر کرد. همه موشها با هم همکاري کرده و سفر آغاز مي شود، اما سفري که دو پايان دارد! کتاب با تصاويري زنده و زيبا نيز گوياي سفر پر ماجراي موشهاست.




ماهی رنگین کمان و غار هیولاهای دریا

• تولید شده در سال ۱۳۸۱ • Category: داستان, گروه سنی ب

ماهي رنگين کمان در کمک به ماهي گوژپشت که بيمار شده بود تصميم مي گيرد که به آن طرف غار هيولاهاي دريا برود و براي بهبودي او خزة قرمز بياورد. او به همراه ماهي کوچولوي آبي به طرف آن غار حرکت کرده وشجاعانه از خطرات مي گذرند و خزة قرمز را به دست مي آورند، اما در بازگشت ... . تصاوير بسيار زيبا و زنده اي از زندگي موجودات دريا زينت بخش اين داستان ارزشمند است.




ماهی رنگین کمان و نهنگ پیر

• تولید شده در سال ۱۳۸۰ • Category: داستان, گروه سنی ب, گروه سنی ج

ماهي رنگين کمان ودوستانش درکنار هم زندگي مي کردند وخوراکشان از ميگوها وحلزونهاي خوشمزه ميان صخره هاي دريايي بود تا اينکه يک روز نهنگي بزرگ و پير به محل زندگي آنها آمد. ماهيها به او بدگمان شدند و از نگاههاي طولاني نهنگ پير وحشت کردند. اما ...




ماهی رنگین کمان و یک اتاق دیگر

• تولید شده در سال ۱۳۸۰ • Category: داستان, گروه سنی ب, گروه سنی ج

ماهي رنگين کمان که هرکدام از پولکهاي نقره اي خود را به يکي از دوستانش بخشيده بود با آنها مشغول بازي و شنا بود که يک ماهي کوچک راه راه به طرف آنها آمد وخواست که در بازي آنها شرکت کند. اما ماهي ها او را به جمع خود راه ندادند و دوباره مشغول بازي شدند که ناگهان ... تصاوير زنده و زيباي کتاب زينت بخش داستان آن است.




سنگهای درخشان

• تولید شده در سال ۱۳۷۹ • Category: داستان, گروه سنی ب

در ميان درياها جزيره اي است كه در آن، "موشي"، "هوشي" و موشهاي ديگر زندگي مي كنند. شبهاي تابستان، در بيرون غارها براي هم قصه مي گويند و در توفانهاي زمستاني، بيشتر وقت خود را در تاريكي غارها مي گذرانند و به گرما و روشني فكر مي كنند. يك روز موشي در جستجوي غذا به يك سنگ درخشان دست پيدا مي كند. اين سنگ نه تنها غار موشها را روشن مي كند، بلكه گرماي لذت بخشي هم دارد. هر يك از موشها مي خواهد كه براي خود يك سنگ درخشان داشته باشد. از آن روز، همه چيز در جزيره عوض مي شود. اين ماجرا يك پايان شادمانه مي تواند داشته باشد، و يك پايان غم انگيز. شما چه فكر مي كنيد؟




ماهی رنگین کمان

• تولید شده در سال ۱۳۷۳ • Category: داستان, گروه سنی ب, گروه سنی ج

سالها پيش، در دريايي عميق، يك ماهي زيبا با پولكهاي رنگي و نقره اي زندگي مي كرد كه ماهيهاي ديگر او را “ماهي رنگين كمان“ صدا مي زدند. ماهي رنگين كمان عادت داشت با تكبر و غرور در آب شنا كند و زيبايي پولكهايش را به نمايش بگذارد. يك روز اتفاقي افتاد و ماهيها از دور و بر ماهي رنگين كمان پراكنده شده و او را تنها گذاشتند. از آن به بعد، او يك ماهي غريب و تنها و افسرده بود، تا اينكه به سراغ اختاپوس حكيم رفت و… .