Posts Tagged ‘ژوزف تئوبالد’

گوسفندی که عصبانی بود، خیلی عصبانی

• تولید شده در سال ۱۳۸۸ • Category: داستان, گروه سنی ب, گروه سنی الف

برفی عصبانی بود و هی عصبانی تر می شد. او از عصبانیت شاخ درآورد. دندانهایش از دهانش بیرون زد؛ پاهایش گنده شد و یک دم عجیب و غریب هم درآورد.




گوسفندی که می‌خواست بزرگ باشد، خیلی بزرگ

• تولید شده در سال ۱۳۸۴ • Category: داستان, گروه سنی الف

برفي از اينكه از ديگر گوسفندها ريزه‌تر بود و ‏نمي‌توانست تند بدود يا خيلي بالا بپرد ناراحت بود. ‏براي همين تصميم گرفت بيشتر از گوسفندهاي ديگر علف ‏بخورد. بنابراين، هر روز بيشتر علف مي‌خورد و بزرگ و ‏بزرگ‌تر مي‌شد. بزودي آنقدر بزرگ شد كه همه علف‌هاي ‏چمنزاد را خورد، جنگل را خورد، تمام آب رودخانه را ‏خورد. يك‌بار زمين را گاز زد و يكي از كشورهاي دنيا ‏را خورد، اما... .‏ نقاشي‌هاي زيباي كتاب نيز زياده‌خواهي را به خوبي ‏تصوير مي‌كند.‏